ادم خوب قصه های من!!

دلتنگت شده ام,حجمش را میخواهی؟

خدا را تصور کن...

 

امروز دلم دوباره شکست...

از همان جــای قبلی!

کاش میشد اخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی!!

کاش میشد فریاد بزنم پایان...

سوم

هفتم

چهلم

سال...

چندسال دیگر

                                               باید عزادار نبودن هایت باشم؟!

 

ادامه مطلب

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﺕ ﻋﺎﺩﺗﺶ ﺑﺪﯼ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﯽ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﻨﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺴﺎﺯﯼ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻩ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﯽ، ﺑﺤﺜﯽ،ﺳﻨﺪﯼ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻨﯽ
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩِ ﮐﺴﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺷﺪﯼ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﺶ ﺑﺰﻧﯽ

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

وقتی برای کسی مهم باشید

ان شخص همیشه راهی برای وقت گذاشتن

برای شما خواهد یافت

نه بهانه ای...

نه دروغی...

نه شکستن عهدی...

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

گاهی باید کــــــــم شی از بودن ها...

زیاد که باشی...تـــــــکراری می شوی...

بودنت را قدر نمی دانند...

خـــــــــوب بودن و مهربانیت وظیفه ات میشود...

و خیلــــــــــــی زود فراموش میشوی...

 

نگاره: ‏گاهی باید کــــــــم شی از بودن ها...

زیاد که باشی...تـــــــکراری می شوی...

بودنت را قدر نمی دانند...

خـــــــــوب بودن و مهربانیت وظیفه ات میشود...

و خیلــــــــــــی زود فراموش میشوی...‏

 

 

عکس

ادامه مطلب

دیگر از آن همــه شیطنت وشلوغی خبری نیسـت !

آنقـدر بخاطر ضربدرهای جلوی اسمـم چوب روزگار راخوردم کـه

تبدیل شدم به ساکت ترین شاگـرد کلاس زندگی …

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

پیری میگفت :

اگه میخواهی جوان بمانی درد دلت را به کسی بگو که دوستش داری و دوستت دارد …

گفتم: پس چرا تو پیر شدی ؟؟؟

خندید و گفت :

دوستش داشتم و دوستم نداشت …

Avazak.ir Line7 تصاویر جداکننده متن (1)

درد یعنی مــرور مسیج هایی کــه یک روزی باورشان داشتی

و امـروز به دروغ بودنشان ایمان آورده ای …

 

 

اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما …
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم

ایــــن زخــم هــا
نمـک کـــــــــــم داشــت
کـــــــه
   پــاشیــــدی …

دلـــــتنگی یعنـــــی :

دقیقـــــه به دقیقـــــه گوشیتـــــو چـــــک کنـــــی

و وانمـــــود کنـــــی داری ساعتتـــــو می بینـــــی

دنیا را بد ساختند!

کسی را که دوست داری,تورا دوست نمیدارد

کسی که تورا دوست دارد,تو دوستش نمیداری

اما کسی که دوستش داری و او هم تورا دوست دارد به رسم و ایین زنگی به هم نمیرسید

و این رنج است

زندگی یعنی همین...

دکتر شریعتی

 

یـہ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﺪﻡ ، 

ﮐـہ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾـہﻣـے  ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣــے ﮔﻔﺖ 

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻣـن ﺑﺎﺯے  ﻧﻤـے ﮐﻨـہ …

ﺗو ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺘﻢ ،

ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮ ، 

ببین ﭼـہ ﺑﺎﺯﯼ  ﻫﺎﯾـے ﮐـہ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻧﻤـے ﮐﻨـن  …

حالم خوب است...

اما دلم تنگ شده برای آن روزهایی که میتوانستم از ته دل بخندم!!!

 

وقتی آدمها شما را ترک میکنند،

مانعشان نشوید.شما با کسانی

که رهایتان میکنند آینده ای

ندارید و نخواهید داشت،

آینده ی شما آنهایی هستند

که در زندگی میمانند و در همه

حال همراه و همقدم شما هستند.

 

   سلامتی خودمون ک دلمونو بستیم و کسی دل بهمون نبست

   سلامتی خودمون ک شکستیمو کسی رو نشکستیم 

    سلامتی خودمون ک عاشق شدیم کسی عاشقمون نشد

سلامتی خودمون ک مشکلاتی ک از دستمون بر میومد رو واسه دیگران حل

کردیم و کسی مشکلمون رو ک حل نکرد هیچ مشکلم رو مشکلاتمون گذاشت

 ذهنم فلج می شود...

وقتی میخوانمت...
و...
تو...
نمیگویی:*جانم* ..!!!
*بله* گفتنت برایم سنگین است،چشمانم را بدرد می آورد...

ادامه مطلب

تا اخرش بخونین خیلی قشنگهگریه

پسر گفت:اگر میخواهی باهم باشیم باید همه جوره بامن باشی.

دخترک که به شدت پسر را دوست داشت گفت:باشه عزیزم هرچه تو بگویی.

پسرک دختر را عریان کرد,دختر ارام میلرزید ولی سخن نمیگقت.

میترسید عشقش ناراحت شود...

پسرک مانند ابری سیاه بدن دختر را در اغوش کشیدو بدون کوچکترین بوسه شروع کرد...

دخترک اهی کشید و پسرک مانند چرخ خیاطی بالا پایین میشد!

دخترک بدنش میسوخت ولی صدایی نمی امد...     

پسرک چند تکان خورد و در کنار دخترک افتاد,دختر با لبخند گفت:

ارام شدی عروسکم؟؟

پسرک ارام خندید,لباسهایش را پوشید و رفت...

دخترک ساعاتی بعد تلفن را برداشت و زنگ زد و گفت:سلام عشقم

ولی پسرک مانند همیشه نبود و تنها گفت:دیگر به من زنگ نزن و قطع کرد.

دخترک عروسکش را بغل گرفت و در کنج اتاقش ارام گریست

چندسال گذشت..تبریک میگویم به پسرک!

همان دخترک زیبا شد فاحشه قصه ما.

فاحشه سیگارم تمام شده تو سیگار داری؟؟

فاحشه ارام میگوید:چرا به دیگران نگفتی به جرم عاشق شدن فاحشه شدم؟؟

 حـــتما نظر برای این پست فراموش نشهلبخند

تبلیغم بکنید نخونده حذف میشه گفته باشم!زبان درازی

خدایا!

سرده این پایین

از اون بالا تماشا کن

اگه میشه فقط گاهی بیا دست منو ها کن!

خدایا سرده این پایین ببین دستامو میلرزه,دیگه حتی همه دنیا

به این دوری نمی ارزه!

بگو گاهی که دلتنگم از اون بالا تو میبینی

بگو گاهی که غمگینم توهم دلتنگ و غمگینی!

کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته!

خدایا وقت برگشتن کمی بامن مدارا کن

شنیدم گرمه اغوشت,اگه میشه منم جاکن!

خدایا اخر نفهمیدم

اینجایی که من هستم تقدیر من است

یا تقصیرمن!

گاهی وقت ها انقدر از زندگی خسته میشوم

که دلم میخواهد قبل از خواب

ساعت را روی هیچوقت کوک کنم!! 

 

ادامه مطلب

تعداد صفحات : 6