همیشه هر گاه دلتنگت میشوم ، مینشینم در گوشه ای و اشک میریزم
آن لحظه آرزو میکنم که باشی در کنارم ، بنشینی بر روی پاهایم و آهسته در گوشم بگویی که دوستت دارم
کاش بیاید آن روز ، کاش تبدیل شود به حقیقت آن آرزو ، تا لبخند عاشقی بر روی لبانم بنشیند ، تا کی دلم در غم دوری ات، به انتظار بنشیند!
ببین خورشید را ،در حال غروب است ، نمیدانم ،میدانی اینجا که نشسته ام چقدر سوت و کور است !؟نیستی اینجا که اینگونه سرد و بی روح است ، نیستی در کنارم که دلم تنها و پر از غصه، در این لحظه ی غروب است
هیچ است این دل بی تو ، تمام است لحظه های شادی بی تو، بگیر دست مرا با آن دستان مهربانت، به تو نیاز دارم همیشه و همه جا، به آن دل مهربانت
هستم تا هستی در این دنیای خاموش ، نمیشوی ، حتی یک لحظه نیز از یاد من فراموش!
ندیدم تا به حال عشق و صداقت را جز از دل تو، ندیدم تا به حال مهربانی و وفا را جز از قلب مهربان تو،
ندیدم یک قلب پاک را جز قلب درخشان تو تا به حال،
بیا تا ثابت کنیم به همه معنای یک عشق ماندگار!
برمیگردیم به سر خط ، دلتنگی مرا دیوانه میکند تا آخر خط ، گفتم تا گفته باشم درد دلم را به تو ،
یکی که بیشتر نیست در این دنیا دیوانه ی تو!:((

چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن...

چه غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن وبه عشق و دنیای تو نرسیدن...

ای کاش میدانستی بدون تو و به دور از دستان مهربانت چه تلخ است:((

 

ادامه مطلب

ادم خوب قصه های من!!

دلتنگت شده ام,حجمش را میخواهی؟

خدا را تصور کن...

 

امروز دلم دوباره شکست...

از همان جــای قبلی!

کاش میشد اخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی!!

کاش میشد فریاد بزنم پایان...

سوم

هفتم

چهلم

سال...

چندسال دیگر

                                               باید عزادار نبودن هایت باشم؟!

 

ادامه مطلب